اندرو استنتون، فیلمساز مستقل هالیوودی 2 فیلم در کارنامه اش دارد که آثار فوق العاده و در خور تاملی به شمار می روند؛ فیلم هایی با نگرش های متعدد اجتماعی که در نهایت مخاطب را با نتایج سیاسی دهشتناکی روبه رو می کند...
اندرو استنتون
در فیلم «ارباب جنگ»، استنتون مخاطب را با فروشنده اسلحه ای مواجه می کند که در ابعاد اجتماعی در جوامع مختلف جهان سومی جنگ و کشتار را فراهم می آورد.
پوسترفیلم ارباب جنگ
در نقطه عطف فیلم ارباب جنگ درخواهیم یافت گسترش میلیتاریسم از حامیان سیاسی پشت پرده قهاری بهره می برد. فیلم در زمان استنتون تاثیرات اجتماعی کاپیتالیسم را بررسی می کند و در واقع نسخه ای که برای مخاطب می پیچید اعتراض به روند شیوه سرمایه داری است.
استتنون در فیلمی که اخیرا از او به عنوان «میزبان» (host) به نمایش درآمده است دیگر فیلمسازی مستقل و نو اندیش به شمار نمی رود و پر واضح است که در جریان اصلی هالیوود افتاده و دیگر استنتون قائل به تفکر در ساخت آثار متفاوت نیست.
فیلم میزبان از جنس همان فیلم پفکی های هالیوودی به شمار می رود که 2 ساعت و 10 دقیقه فلفل روی اعصاب مخاطب می پاشد.
از حیث ایدئولوژیک استقلال قائم به ذات فیلمسازی مستقل را ندارد و در واقع میزبان ادامه ای بر ایدئولوژی «دروازه ستارگان» (رولند امریچ) و «پرومتیوس» (ریدلی اسکات) است.
اقبالی ایدئولوژیک بر سر هالیوود سایه افکنده است که با مفاهیم کلیدی ادیان آسمانی جدل کند. آدمی هیچگاه حتی با ساختن قلب مصنوعی و روبات هایی که پیکره آواتاری عظیمی دارند نمی تواند حیات و ممات را در چنگال خویش بگیرد اما فیلم از مقدمه تا موخره اصرار دارد که فضایی ها مسبب خلقت بشر هستند.
در فیلم میزبان این موضوع مطرح می شود که فضایی ها آمده اند تا گونه دیگری از حیات را بیازمایند و نسل انسان را منقرض کنند.
تقریبا همان دریافت هایی که از کتاب «ارابه خدایان» (اریک فون دانیکن) در عمده آثار هالیوودی جاری است و تنها جدالش با مفاهیم توحیدی است، قالبی دراماتیک به خود می گیرد.
تاکید موکد بر این جریان فکری که تبدیل به مدی ایدئولوژیک در هالیوود شده، به شکل مستندهای تاثیر گذار در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان نیز تبلیغ می شود.
شبکه هایی نظیر «من و تو 1» و «نشنال جئوگرافیک فارسی» اخیرا تولیدات شبکه دیسکاوری و هیستوری را با مضامین مورد اشاره، دوبله و پخش می کنند.
در واقع مخاطب با خیلی از انگاره های ضد توحیدی مواجه است که توحید نباید منشا ایدئولوژی فردی ادیان ابراهیمی باشد و در واقع مفهوم خالق انحصاری در اختیار فضایی هایی است که آدمی هیچگاه با آنان مواجه نشده است و چند سالی از آنان دور بوده است.
«میزبان» مثل سایر آثار استنتون فیلمی مستقل و مولف نیست و مبنای اقتباسی دارد. فیلم علمی- تخیلی میزبان بر اساس رمانی به همین نام توسط استفانی میر در سال 2007 به نگارش درآمده است.
استفانی میر در کارنامه اش مجموعه چند قسمتی «گرگ و میش» را دارد و از این جهت همان تم عشق های نوجوانانه در این فیلم به شکل مولفه ای دراماتیک به چشم می آید اما مولفه های معنایی و دراماتیک عشق در هر 2 فیلم بسیار متفاوت است.

فیلم گرگ و میش
عشق های نوجوانانه مجموعه گرگ و میش (با توجه به تفاوت جنسیت 2 شخصیت محوری؛ انسان و خون آشام) از جنس عشق های محافظه کارانه است و عشقی که در فیلم میزبان جاری است از نوع عشق های لیبرال.
البته غیر از تعمق در تفاوت تبلیغ 2 عشق متفاوت باید به این نکته دقت داشت که امروز در هالیوود عمده روایت های عاشقانه متمرکز بر عشق های نوجوانانه است. سیاقی که در نهایت منجر می شود به پایین آمدن سن مقاربت در جامعه آمریکایی و افزایش تولدهای نامشروع با مادران نوجوان.
روایت فیلم میزبان در دوران پسا آخرالزمانی بشر اتفاق می افتد. تماشای آخرالزمانی کوچک و پر شده با ملودرامی ناخواسته خنده دار، دردناک، کسل کننده و روایتی که مجموعه ای از قطعات دراماتیک توطئه مزخرف، شخصیت های غیر قابل باور و عاشقانه نوجوانانه مضحک را گرد هم آورده و این انگاره های روایی نازل به ذهن مخاطب تجاوز می کند و با مالش نمک بر زخم های علمی- افسانه ای، مخاطب را 2 ساعت و 10 دقیقه تهدید به روانی شدن می کند.
روایت فیلم از آنجایی آغاز می شود که «ملانی» به عنوان یکی از بازماندگان تبار انسان، حین گریختن از چنگال فضایی ها با بیرون پریدن از یک پنجره 6 طبقه به کما می رود.
مردان بیگانه و غم انگیز فضایی که در آوردن ارواح فضایی خود به کره زمین خلاقانه عمل کرده اند، روح کوچک و سیال خود را که به ماشین چمن زنی شباهت دارد وارد کالبد ملانی می کنند و ملانی پس از بازجویی فراوان زندگی دو گانه ای را آغاز می کند.
روح انسانی و روح فضایی در یک کالبد از ابتدا تا انتهای فیلم مثل 2 هوو با یکدیگر بحث و جدل می کنند. اما ملانی یا «وندا» که نام جدید او است، شبیه دیگر فضایی های تسخیر شده نیست و دخترک می گریزد به جایی که سایر زمینی ها انتظارش را می کشند. از طرفی کارآگاه فضایی مونثی به نام سیکر (دایان کروگر) به تعقیب ملانی می پردازد.
ملانی هم تا حدودی با فضایی تسخیر کننده کالبدش کنار می آید اما زمینی های شورشی که شباهتی عجیب به پارتیزان های ماتریکس دارند در ابتدا از پذیرفتن ملانی سر باز می زنند.
ولی به تدریج ملانی می تواند آنان را قانع کند که همچنان روح زمینی در پیکره او جاری و همچنان کالبدش تسخیر نشده است و پارتیزان هایی که بدوی زندگی می کنند موفق می شوند راهی پیدا کنند برای تجزیه روح فضایی های مهاجم از پیکره زمینی آدمیان.
نیمه دوم داستان با چرخشی عاشقانه پیش می رود؛ عشق های نوجوانانه ای که در سطور پیشین بدان اشاره شد.
البته ماهیت فیلم اشتراک گذاشتن مفهوم 2 روح در یک کالبد را دستمایه قرار می دهد تا به این نکته اشاره کند که عقل با بدن چه نسبتی دارد البته با کلی چرند گویی دراماتیک.
منبع رویکرد
ویرایش:لایق ترین معشوق